پيوند تمدنها (روايت سوم)

انسان متولد ميشود، رشد ميکند، به بلوغ ميرسد، ازدواج ميکند. پس از ازدواج، سرنوشتهاي مختلفي در انتظار اوست. اما غالباً بعد از ازدواج، او شاهد تولد فرزندان خود خواهد بود. با بزرگ شدن فرزندان، او فرسودهتر شده و دوران ميانسالي و سالخوردگي را و سپس مرگ را تجربه خواهد کرد.

اتفاقي که براي عموم انسانها رخ داده است همان است که براي اکثر تمدنها رخ داده و واقع خواهد شد. و اين عصر زمان پيوند تمدن هاست. ازدواج فرهنگها و اديان. زوجيت تمدنها. ازدواج ممکن است پس از گفتگو يا حتي برخورد رخ دهد اما بسياري از ازدواجها نيز بودهاند که بدون مقدمۀ گفتگو يا برخورد رخ داده اند. بعضي تمدنها در اين ازدواج، مذکر خواهند بود و برخي مؤنث. همانطور که در وضعيت موجود هم تمدنها ممکن است مذکر، مؤنث يا شبيه به خنثي باشند. مذکرها نقشي فعال، تصميم گيرنده و پيشرونده (...) را خواهند داشت و مؤنثها نيز نقشي انفعالي تر، تصميم ساز و پذيرا را به عهده دارند. حتي ممکن است بعضي از تمدنهاي مؤنث پس از ارتباط جديد، تغيير حالت دهند و نقشي معکوس به عهده گيرند. پيوند تمدنها ميگويد بشر موجودي تنهاست و از کودکي تا پايان عمر خود به دنبال پيوند است. اين تمايل بر جوامع بشري نيز حاکم است. داستانها، افسانهها و غالب تلاش بشر به سوي ازدواج جهت گيري دارد و اين همان جهت گيري جوامع بشري است. تعريف انسان در اين ديدگاه اين نيست که انسان موجودي شرور يا خيرخواه است. آنست که انسان موجودي است ارتباطي و خواستار ارتباط و پيوند. انسان بدون پيوند قادر به ادامۀ حيات نيست. پيوند با چيز ديگر؛ خدا، انديشه ها، رؤياها و عمومي ترين آن پيوند با همسر. تمدنها نيز همين مسير را رفتهاند و خواهند رفت و حال که به بلوغ خود رسيدهاند (آنها که پيش از اين نرسيده اند) زمان پيوند آنهاست. بسياري از اديان از امروز به هم آميختهاند و روند اين آميختگي از ديروز آغاز شده است. مسيحيان يهودي، مسيحيان هندو... و همين اتفاق در مورد تمدنها واقع شده و وقوع آن رو به فزوني است. ازدواج تمدن غرب و شرق و شکل گيري تمدني جديد و زاييده از آن که نه اين است و نه آن، نمونهاي است از اين واقعيت. اين به معناي اضمحلال و انحلال تمدنهاي پيشين و ظهور و بروز تمدنهاي نوين است. تمدن نوين ويژگيهايي را از تمدن پدر و مادر به ارث ميبرد اما غالباً با آن دو متفاوت است. يک فرزند ميتواند خلف يا ناخلف باشد، سالم يا ناقص الخلقه باشد، تولد آن بهنگام يا نابهنگام باشد و حالات مشابه ديگر، و همين واقعيت در پيوند تمدنها نيز صادق است. حتي بعضي از تمدنهاي جديد از سنخ «ضد تمدن» اند و در تضاد با تمدنهاي سازندۀ خود موجوديت مييابند. بعضي از تمدنهايي که پيش از اين پيوند خوردهاند از همديگر جدا خواهند شد زيرا بعضي از پيوندها با يکديگر همخواني يا ناهمخواني دارند... يک مرد يا زن ممکن است بيش از يک ازدواج را تجربه کنند و همين تعدد ازدواج چه بسا دربارۀ تمدني رخ دهد همانطور که پيش از اين رخ داده است...

پايان کار گفتگوها برخورد يا گفتگو نيست، ازدواج است، پيوند تمدن ها. و اين پيوند در ابعاد مختلف رخ داده و رخ ميدهد. چگونگي اين پيوند سرنوشت جهان را رقم خواهد زد.

رفتار تمدنها بسان رفتار انسانها و خانواده هاست. يکي دومي را در خود ميبلعد اما آنکه بلعيده شده نابود نمي شود بلکه اولي را از درون تغيير ميدهد. وقتي دو تا از همديگر تغذيه ميکنند هر دو تغيير ميکنند. پيوند تمدن ها، شراکت تمدن هاست. شراکتي از نزديک و آميزش آسا. در اين آميزش، آميزندگان از يکديگر قابل تفکيک و تشخيص نيستند. اين پيوند به گونه ايست که به هم پيوستگان دچار جهش خواهند شد ولي معلوم نيست که اين جهش براي هر دو يکسان باشد و چه بسا جهش در جهتي متضاد رخ دهد...

در پيوند تمدنها مفهوم و روال دموکراسي و آنچه به آن و به تمدن جديد وابسته است دگرگون خواهد شد... وقتي يکي جذب يکي ديگر ميشود اين ميتواند به آن معنا باشد که اين يکي سومي را يا ترکيب سومي و چهارمي، ترکيب اولي و دومي را دفع ميکند. پس بعضي تمدنها يا ترکيبهاي جديد، تمدنهاي ديگر را دفع خواهند کرد. اين رفتار (دفعي و جذبي) متفاوت با رفتارهاي پيشين است و جهت گيري آن جنگ نيست بلکه صلح است. جهت گيري جهان به سمت صلح بزرگ است، ولي پس از يک اتفاق بزرگ اين حركت بسيار قدرتمند خواهد شد.

Leave a comment

Make sure you enter the (*) required information where indicated. HTML code is not allowed.