فرقه های انحرافی

 

همانطور كه شاهدیم در سالهای اخیر جنبش‌های معنوی در بسیاری از كشورها پاگرفته‌اند و هر كدام طرفدارانی را برای خود گردآورده‌ اند. این اتفاق موجب نگرانی قشرهایی از جامعه شده كه طیفی از این نگرانی كاملا درست و برحق و بخش دیگر آمیخته با اغراض و تعصبات بوده است.

یكی از گرایشاتی كه بوجود آمده این است كه بتوان فرقه‌ها را با نشانه‌هایی شناسایی كرد و بر اساس این نشانه‌ها رای بر انحراف آنها داد. در این باره دانشمندان الهیات و جامعه شناس و روانشناس هر كدام به نوعی اظهار نظر كرده اند كه اكثرا تك زاویه‌ای و محدود به حوزه بررسی مشخصی بوده است.

برخی از این اظهارات و نشانه‌ها هم بسیار بدبینانه و مغرضانه ارزیابی شده‌اند. بطوریكه اگر بخواهیم با نگاه برخی از افراد به اجتماعات انسانی نگاه كنیم می‌توان برچسب فرقه را به نود درصد اجتماعات انسانی وارد كرد كه طبیعتا منطقی و واقع بینانه نیست.

در این متن سعی می‌كنیم نشانه‌های واضح‌تر و اساسی تر انحراف را كه عقل هم بر صحت آنها صحه میگذارد بررسی كنیم.

-       استفاده از فریبكاری و دروغگویی: عنصر دروغگویی یكی از واضحترین مواردیست كه می‌تواند معیار تشخیص فرقه‌های انحرافی باشد. فرقه‌های انحرافی برای رسیدن به مقاصدشان روشهای گوناگونی را ممكن است به كار گیرند كه عنصر دروغگویی و فریبكاری و گمراه كردن استفاده می‌كنند. باید بدانیم كه هیچ سیستم سالمی‌اقدام به دروغگویی نمی‌كند. در هر سیستمی‌كه عنصر دروغ همه گیر باشد باید به آن شك كرد. طبیعی است كه ممكن است هر انسان درستكاری هم در زمانی از زندگی خود خطا كرده و دروغی گفته باشد. اما این به معنای دروغگویی و فریبكاریش نیست. درباره جنبش‌های معنوی ودینی هم همینطور است و اگر دروغ در جایی بصورت سازمان یافته به كار گرفته می‌شود و یا فریب و جعل یك نظام جاافتاده است باید در آن شك كرد.

-       تحریك به انواع فعالیتهای غیرقانونی: هر سیستمی‌كه حقانیت داشته باشد و حقیقت در آن حضور پررنگی داشته باشد از فعالیتهای غیرقانونی به هر شكل آن دوری می‌كند. جرم به هر صورتی كه باشد تضییع حقوق دیگران است و به هیچ شكلی و با هیچ تعبیری نمی‌تواند جزو مبانی یك حركت حقیقت گرا و معنوی باشد. بنابراین رعایت قانون یكی از خطوطی است كه هر سیستم سالمی‌از حركت در چارچوب آن ابا ندارد. به عكس نشانه‌های آشكار عدم رعایت این خط قرمز می‌توان به عنوان یكی از نشانه‌های قوی بر انحرافی و ناسالم بودن یك جمع یا سیستم محسوب شود. بطور مثال در سال 1977 یك سلك معتقد به تعدد زوجات تعدادی از مخالفان خود و سپس پنج نفر كه از گروه جدا شده بودندرا به قتل رساند.[1] این اقدام و اقدامات مشابه (درصورت اثبات در دادگاه) معیار روشنی برای قضاوت درباره ماهیت انحرافی یك جمع است.

-       تحریك به مفاسد اخلاقی و اجتماعی : گاهی فرقه‌های منحرف برای ایجاد فضایی كه در آن امكان سوء استفاده‌های هر چه بیشتری برای آنها ممكن باشد اعضا خود را مستقیم یا غیر مستقیم به مفاسد اخلاقی تشویق می‌كنند. یا به نحوی رفتار می‌كنند یا تعلیم می‌دهند كه معیارهای اخلاقی و اجتماعی در نظر افراد سست و تزلزل پذیر شود. بعنوان یك مصداق : در جامعه اونیدا كه در 1848 در اونیداس نیویورك توسط جان‌هامفری نویز بنیانگذاری شد. ایده ازدواج كمپلكس یا عشق آزاد به این معنی كه تمامی‌اعضای جامعه مزدوج با یكدیگر تصور میشدند و بچه‌ها نیز بصورت اشتراكی بزرگ میشدند. طبق گزارشات واصله نویز طوری برنامه ریزی میكرد كه حتما خودش خداقل یك بار با هر یك از زنان جفت شود.[2]

-       تناقض در گفتار و رفتار: از آنجا كه دروغگو كم حافظه است، می‌توان تناقضات رفتاری و گفتاری وسیع یك جمع را دلیلی برای مشكوك شدن به آن جمع بعنوان فرقه‌ انحرافی در نظر گرفت. بطور مثال كسانی كه خود را پیرو دین یا ایینی می‌دانند كه عقیده به عدم خشونت دارد نمی‌توانند از این رفتار عاری باشند. بنابراین داعیه خودشان می‌تواند به محكی جهت سنجش آنها تبدیل شود.

-       فاصله بسیار بین حرف و عمل: فرقه‌های منحرف عموما داعیه‌هایی بزرگ و دهان پركن دارند و طبیعی است كه چنین داعیه‌هایی نمی‌تواند عملی شود. بنابراین فرقه‌های منحرف را از فاصله بین حرف و عمل آنها می‌توان شناخت. یكی از راهكارهای برخورد با فرقه‌هاو آزمودن آنها این است كه از آنها بخواهیم كه دلایل و شواهد ادعاهایی كه می‌كنند را ارائه دهند. یك سیستم سالم از ارائه دلایل وشواهد ابایی ندارد.

-       عدم پذیرش هیچیك از ادیان الهی یا دارا بودن موضع مخالف با آنها : بسیاری از انحرافات در صورتی پیش می‌آید كه شخص یا اشخاصی از چارچوب‌های تعریف شده در ادیان الهی فراتر می‌روند. مفاهیمی‌مانند ایمان، خدامحوری، نیكی و رعایت حدود الهی مواردی مشترك در بین همه ادیان است. اگر جمع یا سیستمی‌به عمد از این مفاهیم كناره‌گیری كند یا خود را در موضع عدم پذیرش آنها قرار دهد، باید به عملكرد آن جمع مشكوك شد. همچنین اظهار به مخالفت با ادیان الهی از جانب حركتهای معنوی می‌تواند علامتی بر مشكوك بودن آنها تلقی شود.

-       شرگرایی و ضد خدا و دین بودن: گروههایی هستند كه علنا و مشخصا به تبلیغ شر وبدی و ضدیت با خداوند و پیامبران و مقدسین می‌پردازند. از این جمله می‌توان انواع گروه‌های شیطان پرستی و شرگرایی را نام برد. گاهی هم ممكن است این گروهها پیام خود را علنا بیان نكنند ولی عملكرد و حتی ظاهر افراد آنها و رفتارها و اصولی كه مبنای رفتارهای آنان است بسادگی می‌تواند ماهیت آنها را آشكار سازد. اگر چه بسیاری ازاین گروهها علنا از دیدگاهها و عقاید خود صحبت می‌كنند و خود را پیرو شیطانیسم یا شاخه‌های آن معرفی می‌كنند.

-       عدم رعایت آزادیهای فردی: فرقه‌ها برای اینكه حداكثر بهره‌برداری را از افراد تحت امر خود بكنند سعی میكنند كه آزادیهای فردی را محدود كنند. آزادی مطالعه، آزادی عقیده، ارتباط با افراد خارج از فرقه، تشكیل خانواده، و ترك فرقه در هر زمان كه بخواهند از مواردی از آزادیهای فردی است كه بطور مشخصتری توسط فرقه‌ها محدود و كنترل می‌شود.

-       اثبات استثمار اعضا فرقه : اگر افراد در یك سیستم تحت استثمار و سودجویی فرد یا افراد خاصی مثل رهبر فرقه قرار ‌گیرند یكی از علائم فرقه‌های منحرف درباره‌شان مصداق پیدا میكند. اثبات این موضوع در دادگاه می‌تواند شاهدی مناسب در جهت منحرف تلقی كردن هر سیستم از جمله فرقه‌ها باشد. یكی از نكاتی كه در این باره می‌توان درنظر داشت عدم رعایت اصل توافق در كارهاست. در فرقه‌ها هم مانند بسیاری از سازمانها در ادیان رسمی‌افراد به دلایل روحانی ممكن است انتخاب كنند كه زمان و انرژی خود را در راه اعتقادشان صرف كنند. اما چنانچه این صرف زمان و انرژی با رعایت توافق بین سازمان صاحب كار و فرد داوطلب نباشد باید درباره آن شك كرد.

اشاعه عقاید مخرب و مضر: برخی عقاید بوضوح و بر اساس مبرهنات قانونی یا دینی مخرب و مضر تلقی می‌شوند. برای تشخیص این دسته از عقاید مضر نیازی به تفاسیر پیچیده و اختصاصی وجود ندارد و هر كارشناس یا حتی فردی با اطلاعات متوسط براحتی می‌تواند چنین مواردی را تشخیص دهد. برای مقایسه كنیم می‌توانیم اعتقاد به گیاه‌خواری را با اعتقاد به اینكه باید با ارتكاب گناه به آلوده شدن جهان و پرشدن آن از گناه كمك كنیم تا ظهور الهی زودتر اتفاق افتد، مقایسه كنیم. گرچه درباره گیاهخواری ممكن است نظرات مثبت منفی متعدد وجود داشته باشد، اما مردود و مخرب بودن اعتقاد دوم روشن و واضح است و با هیچ ركن دینی و اخلاقی انسان همخوانی ندارد. خطری كه در اینجا وجود دارد سلیقه‌ای شدن این اظهار نظر درباره مخرب بودن عقاید است، كه در برخی از جنبش‌های ضدفرقه دیده شده است.

انحراف جنبش‌های دینی و معنوی جدید و احتمال استفاده از پوشش معنویت برای فریبكاری و استفاده از سادگی افراد معتقد به معنویت هرگز منتفی نیست، همانطور كه در سالهای اخیر موارد بارزی از این سوءاستفاده‌ها دیده شده است. با اینحال نباید در قضاوت درباره منحرف بودن هر گروهی بدون تحقیق كافی تعجیل كرد.[3]




[1] فرقه‌ها در ميان ما

[2]فرقه‌ها در ميان ما

[3]منبع : www.zeddeferghe.com

 

Leave a comment

Make sure you enter the (*) required information where indicated. HTML code is not allowed.